سروده :علیرضا بدیع ...
بیشتر غرل های کتاب عاشانه هست.غزل آیینی و اجتماعی هم دارد.
کتاب نابی ست و جان می دهد برای چندین بار خواندن ومرور کردن مدام اشعارش.
بعد از چند کتاب شعر بالاخره کتاب شعری پیدا شد که بتوان به بقیه معرفی کرد.
کتابش 46 غزل دارد با 104 صفحه.نشر فصل پنجم چاپ چهارم آن را با 4000 تومان قیمت منتشر کرده است.
اولین غزل زیبای کتاب:
آورده است چشم سیاهت یقین به من
هم آفرین به چشم تـو هم آفرین به من
من ناگزیر سوختنم چون که زل زده ست
خورشید تیــــز چشم تـو با ذره بین به من
ای قبله گـــاه نـــــاز ! نمـــــازت دراز باد !
سجاده ات شدم که بسایی جبین به من
بـــــر سینه ام گذار سرت را کــــه حس کنم
نازل شده ست سوره ای از کفر و دین به من
یاران راستین مرا می دهد نشـــان
این مارهای سرزده از آستین به من
تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است
انگار داده است سلیمان نگیـــن بــــه من
محدوده ی قلمرو من چیـــــن زلف توست
از عرش تا به فرش رسیده ست این به من
جغـــرافیــــای کوچک من بازوان تــــوست
ای کاش تنگ تر شود این سرزمین به من ...
از غزل های کتاب تقدیم به عاشقان فصل پاییز:
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد، خدا کند
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش، صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
....................................................................................................................................................................................
پ.ن: