تا اینجا خواندم...

ویکتور هوگو:
خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.


نام دیگر من همان : "علی اصغر بنده خدا"ست.

تا اینجا خواندم...
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

"...سرباز نگاهش را به جلو و اطراف چرخاند؛ جمعیت تقریباً متفرق شده بود و کسی زنده توی خیابان نبود. حسِ درد و سبکی عجیبی کرد. دست گذاشت به سرش و با تعجب، جای خالی کلاه آهنی را روی سرش لمس کرد. به زیر پاهایش نگاه کرد. به سربازهایی که به هم اشاره می کردند که؛ « باید برگردیم. مأموریتمان تمام شده است.»

هول عجیبی افتاد توی دلش. یاد حرف سرهنگ افتاد؛ « ارتشی به نظمش ارتشیه. تک تک فشنگ هاتون، لباس هاتون، کلاهتون، اینا در حکم ناموس شماست. مراقبت! مراقبت!»

سرباز برگشت به عقب. می خواست ببیند کلاهش کجا روی زمین افتاده. انبوه جنازۀ زنان و مردان را دید که مثل پنبۀ حلاجی شده، این طرف و آن طرف افتاده بودند. وا رفت. رفیقش دستی به پشتش زد و گفت:

- خسته نباشی.

سرباز هنوز داشت با چشم لای جنازه ها دنبال کلاهش می گشت.

- پیشونی ت چرا زخمی شده؟ کلاهت کو؟

سرباز آشفته و نگران، هی لای جنازه ها و آهن پاره ها و دود غلیظ پراکنده در هوا چشم گرداند و سعی کرد به یاد بیاورد کجا آن شاخۀ درخت، محکم به سرش خورد..."

صفحه65 و 66

***

...کتاب ریسه های خاموش تجربه جدید خانم سیده زهرا برقعی برای گروه سنی نوجوان با موضوع انقلاب و نقش نوجوانان در آنس .عرصه ای که کمتر به آن پرداخته شده است و عرصه داستان نویسی دچار کمبود از این نوع نوشته هاست.کتاب باهفت داستان کوتاه و در 109 صفحه نثری روان دارد.

* ناشر: موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب – نوبت چاپ اول: بهار 1393.

* قیمت فعلی کتاب: 5500 تومان

 


....آیا دیده اید باغبانی پس از آن که نهالی را در زمین کاشت،در زیر آن آتش بیفروزد و ادعا کند:من درخت میوه دار را نمی سوزانم؟!

مگر درخت میوه دار غیر از همین نهال است که چند صباحی نیازمد طلوع آفتاب و تغذیه از مواد زمین و آب می باشد؟

...ای منتظر قدوم زمامدار عادل مطلق ،که در دلِ شب های تاریک،با وجود پشتِ پرده ایِ او،به راز نیاز می پردازی!

او با توست ،چرا تو با او نیستی؟

اگر می خواهی با او باشی ،به همین مزرعه و گلشن روی زمین نظاره کن،این جاست جایگاه شکفتن آن دسته گل ابدیت.

آیا می دانی هوی وهوس پرستی تو و ستمکاری تو بردیگران و بی اعتنایی ات به دستورات الهی ،پایمال کردن این مزرعه وگلشن است که دسته گل خندانِ تو ازهمان سربرخواهد زد؟

هربامدادکه ازخوابِ شبانه برمی خیزی به سوی خدای بزرگ -که درهمه جاحاضر است-دست بلندکن و بگو:

*اللهم اَرنی الطَلعهِ الرَشیدَه وغُرهِ الحَمیده....

باز پروردگارا ! آن چهره دلربای با عظمت وآن سیمای محبوب را به ما نشان بده.*

 اگر می گویی:از کجا بدانم محبوب ابدی من چهره ی زیبای خود را به من نشان داده است؟...پاسخ این سوال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس!

اگر دیدی گفتار وکردار تو،مطابق با دستورات الهی و وجدان پاک صورت می گیرد،بدان که محبوب زیبای ابدیت،در نهان خانه ی دلِ تو گام گذاشته است و تو کسی هستی که اگر دولت آن رهبر ِ عادلِ الهی امروز فرا برسد،شایسته زندگی در زیر پرچم الهی ان یگانه پیشوای بشریت می باشی:آری این است امید و انتظار.

.صفحه 56 .و 57

*امید و انتظار،حکومت الهی مهدی" عج" در روی زمین. مرحوم علامه محمد تقی جعفری.

ناشر: موسسه  تدوین ونشر آثار علامه جعفری.111 صفحه.

دو صفحه کتاب:...

 «کابوس رحمتی»

«توی این اردوگاه حزب الهی بازی نداریم و اگه دست از پا خطا کنید سرو کارتون با منه نه با عراقی ها.»

فارسی را سلیس صحبت می کرد.با آن هیکل نحیف و قد کوتاهش ظاهری گول زننده داشت.اما اهالی اردوگاه اورا خوب می شناختند.حتی سرباز های عراقی هم از او حساب می بردند.چه رسد به اسرای ایرانی.روز ورودمان به آسایشگاه شماره 6 این حرف را که زد حساب کار دستمان آمد.از قِبَلِ آدم فروشی و جاسوس برای خودش کسی شده بود.اطاق جداگانه داشت و غذایش از بیرون می آوردند.چند تا از بچه های 16-15 ساله را اجیر کرده بود تا نوکری اش را بکنند....حضور نحس او و هم پیالگی هایش وحشت در دل بچه ها انداخته بود.

اسرا کمتربه هم اعتماد داشتند.هر کس فکر می کرد دیگری جاسوس عراقی ها و هم دست «رحتمی»است. بچه های مذهبی تحت فشار بودند.حتی نماز خواندن هم برایمان سخت شده بود....

یک روز بعد از ظهر هنوز سوت آزاد باش را نزده بودند و ماداخل آسایشگاه بودیم که دیدم مسئول قطه و معاونش دست پاچه ونگران از کریدور به اتاق رحمتی می دوند.در یک لحظه همه ی اسرا پشت پنجره های مشرف به راهرو جمع شدند.همه ساکت بودیم و قلب هایمان از گرانی در سینه بالا و پایین می رفت.مسئول قطعه چیزی نماند بود از ترس قبض روح شود.در یک چشم به هم زدن خودرابه اتاق «رحمتی »رساند و راهرو دوباره ساکت شد.

راهروی خالی را نگاه می کردیم و آب دهانمان خشک شده بود.صدها  چشم به کریدور منتهی به اتاق «رحمتی» زل زده بود...

 صفحه 69 و70

 

*خاطرات آزاده احمد شکراللهی/ مصاحبه و تالیف: زینب اکبری/ناشر:انتشارات شهید کاظمی/قیمت فعلی کتاب:2500 تومان

*.P.W به معنای زندانی جنگی است که در پشت لباس اسراء درج شده است.

هوهو زنان بیا نفست حق!

پیر سپید جامهء رقصان!

ای برف!...ای شگرف!

آن کثرت همیشگی شئ و رنگ را

   یک باره از بسیط زمین پاک کرده ای!

             کولاک کرده ای! "

...

برای یکی مثل من که تا قبل از خواندن رود خوانی اهل شعر نبودم .خواندن یک کتاب شعر، آن هم تا آخرش حداقل جای تامل دارد.

کتاب رود خوانی با طراحی همیشه فوق العاده مجیدزارع 63 صفحه داردکه با سبکی نو دراشعارتقریبا نیمایی شروع و بادربرگفتن غزلیات و رباعی هابه پایان می رسد.

تمجیدرهبری ازکتاب وترانه خوانی حامد زمانی ازبعضی اشعار این کتاب تشویقی است دوچندان برای داشتن وخواندن کتاب.

البته ازاین پس باشنیدن چند کلمه بی اختیار یاد اشعار این کتاب می افتم.کلماتی مثل:

 کولاک کرده ای،رود خوانی، مرگ بر آمریکا و قلاده های طلا.

چه حس خوبی است خواندن یک کتاب خوب، آن هم از نوع شعر.

...

 چند بیت ازغزل های زیبای کتاب: 

" آخر که خواست از او مارا بیافریند؟

آدم بیافریند،حوا بیافریند

خود آفرید و خود نیز بر خویش آفرین گفت

 می خواست هر چه خوبی ست یک جا بیافریند...

....

...

..باری،چنان که پیداست ،می خاست بی کم وکاست 

مجنون بیافریند...لیلا بیافریند...."

.

.

.

* محل تهیه کتاب با امکان سفارش و ارسال از طریق پست:

...فروشگاه جبهه کتاب...

تلفن: 3345300-0731...همراه: 09178405963

*قیمت: 10/000 تومان.

یک رباعی زیبا از کتاب " ناخوانده":

چشم از تو چگونه می توان بست؟تویی

آن جا که مرا نمی رسد دست، تویی

این جا هیجان است،هیاهوست ،منم

آن جا ملکوت است،سکوت است،تویی

صفحه 31

طراحی بسیار زیبای جلدکتاب کافی بودبرای این که به سویش کشیده شوم و وقتی نام میلاد عرفان پور روی کتاب نوشته شده بود در گرفتن کتاب ترسی به خودم راه ندادم چون می دانستم دوباره لذت شعرناب خواندن را تجربه می کنم....

"نا خوانده" پنجمین مجموعه شعر میلاد عرفان پور که در نمایشگاه کتاب امسال توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شد...

 اگر خواستید درباره این رباعی سرای شیرازی بیشتر بدانیدبه وبلاگ *دیگری  سری بزنید...

ضمنا کتاب" ناخوانده "در 64 صفحه و فعلا 4000 تومان قیمت دارد.

 

...ماهر عبد الرشید که پس از مدتی فرمانده ی سپاه سوم شد ،دستورداده بود که تانک ها از روی اجساد و پیکر زخمی ها بگذرند.این دستور،یک سند سری است که تاکنون فاش نشده است و من برای اولین باراست که آنرا بازگو می کنم.آن روز ماهر عبد الرشید،فرماندهی عملیات در این محور را بر عهده داشت و من شخصا این دستور را از زبان او شنیدم....صفحه 29

 کتابتوفان سرخ، خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی است، این کتاب از  نوع «خاطرات» با موضوع «جنگ ایران و عراق» است

عبدالعظیم شکرچی فرمانده گردان یکم تیپ 419 عراق در خرمشهر بوده است.

 او از رازهایی نگفته پرده بر میدارد؛از اعدام و خودکشی فرماندهان عراقی به خاطر شکست در خرمشهر گرفته تا گریه صدام...


مترجم: عبدالرسول رضاگاه /دوره چاپ: چهارم، 1390 /تعداد صفحات: 64 

*لینک هئیت مجازی کتاب....

 

بهتر از همه چیز.....

(سوره مبارکه آل عمران، آیه 157)

خدای عزیزم سلام!

من تازه فهمیده ام که با این مدرک دانشگاهی هم حتی چیزی نمی دانم.یعنی فهمیده ام که حتی تعریف مفاهیم را هم بلد نیستم.مفهوم ساده ای مثل "رحمت"شاید برای من معنی موفقیت را بدهد.رحمت شاید مفهومی شبیه توی چشم بودن،اوج گرفتن  جایزه های پر سرو صدا گرفتن داشته باشد.

برای من ،رحمت معنای به تمام آرزو های کوچک و بزرگ رسیدن را می دهد...

اما کتاب تو،کتاب پر از نور و رحمت تو این کمک را به من کرده که بتوانم تعریف جدیدی از رحمت دریابم.کتاب تو به من جواب را رسانده،نه یواشکی ،بلکه علنی و آشکار.در کتاب مقدس تو آمده :رحمت حتی اگر یکی (یعنی یک دانه)هم باشد،بهتر از هر چیزی است که در حیات دنیا جمع کرده اید.یکی در مقابل همه...

صفحه 43

*نامه‌های یواشکی،  سیده زهرا برقعی/ دفتر نشر معارف

به خاطر داشتن جملات عالی،کتاب خوبی است و از خواندنش پشیمان نشدم.

این کتاب و کتاب*برای خاطر آیه ها ،خانم مریم روستا* می توانند مکمل های خوبی برای یکدیگر باشند.

اما می توان بعضی جملاتش ر ا بازنویسی کرده تا همه جملات در یک سطح قرار بگیرندو  آیه های قرآنی و ترجمه آن را در ابتدا یا انتهای هر موضوع آورد تا وقت کمتری از خواننده گرفته شود.

به نویسنده کتاب خسته نباشید می گویم....