تا اینجا خواندم...

ویکتور هوگو:
خوشبخت، کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی دارد، یا کتاب های خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند.


نام دیگر من همان : "علی اصغر بنده خدا"ست.

تا اینجا خواندم...
پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

 سلام.

همین چند روز پیش یعنی 8 آبان سالگرد مرحوم استاد قیصر امین پور بود.و از طرفی هم در ماه محرم هستیم. این دو دلیل باعث شد تا این بار به معرفی کتاب کمتر شناخته شده ای از مرحوم قیصر امین پور بپردازم.

هر چند تلاش هایی هم قبلا برای معرفی این کتاب توسط سایرین هم صورت گرفته است اماهمچنان این کتاب ناشناخته مانده درست مثل شاعرش.

منظومه ظهر روز دهم  اولین بار سال 1364.65 توسط قیصر متولد و سروده شدو از کارهای شاخص و ناب شعر مذهبی (آیینی )در حوزه کودک و نوجوان است.

ناب بودن این کتاب علت دیگری هم دارد و آن هم محور بودن کودکی از کودکان حاضر در حادثه کربلاست. روایت قهرمانی های کودکی شهید به نام حضرت قاسم(ع) فرزند 12 ساله ی امام حسن(ع).

زبان شعر در عین ساده بودن درک و فهم آن برای مخاطبش ،چنان محکم و استوار است که شنیدن و خواندنش برای بزرگسالان هم لذت بخش خواهد بود.

انتشارات سروش ( وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران)تا کنون سه چاپ از این کتاب را منتشر کرده است.  چاپ سوم آن هم با تصویرگری خانم فیروزه گل محمدی و طراحی گرافیک آقای کیانوش غریب پور همراه شده که انصافا حق شعر را به طور کامل به جا آورده اند.

تصویر گری های این کتاب شما را به یاد نقاشی ها و پرده خوانی های قهوه خانه ای می اندازدو لذت بیشتری را به شما خواهد چشاند.اندازه خاص آن با جلد سخت هم انتخابی مناسب بوده که منظومه بودن آن را ملموس تر می کند.

 این کتاب سابقه ترجمه به زبان خارجی وبرگزیده شدن درجشنواره ی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را هم درکارنامه خودش دارد.

 بخشی از کتاب:

...شور محشر بود

نوبت یک یار دیگر بود

باز میدان از خودش پرسید :

"نوبت جولان اسب کیست ؟"

دشت ، ساکت بود

از میان آسمان خیمه های دوست

ناگهان رعدی گران برخاست

 

این صدای اوست !

این صدای آشنای اوست !

این صدا از ماست !

این صدای زاده ی زهراست :

"هست آیا یاوری مارا ؟"

 

باد با خود این صدا را برد

و صدای او به سقف آسمان ها خورد

باز هم برگشت :

"هست آیا یاوری مارا ؟"

انعکاس این صدا تا دورترها رفت

تا دل فردا و آن سوتر ز فردا رفت

 *

دشت ساکت گشت

ناگهان هنگامه شد در دشت

باز هم سیاره ای دیگر

از مدار روشن منظومه بیرون جَست

 *